مهربانم
صدای شیرین تو را با صدایی دیگری عوض نخواهم کرد
تا جایی که خون در راهروهای تنگ و تاریک قلبم جاریست
نور چشمهای مهربان تو را با درخشانترین ستاره ای که به پهنه ی کویر می بینم جایگزین نخواهم کرد
گرمی دستان آرامش بخش و مهربانت را از من دریغ مکن که بی تو هیچ و خسته ام
که بی تو از خود نیز خسته ام
بگذار تا لحظه ای که آخرین نفسم خودش را به دستان مرگ تسلیم می کند با تو بخندم و بگریم و باشم
دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم.